• امروز : پنج شنبه - ۶ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 25 April - 2024
کل 9479 امروز 4
3

شعری از امیر گراوند

  • کد خبر : 2338
  • ۰۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۸:۳۷
شعری از امیر گراوند
جمهور پرس/ شاعران معاصر جمهور

بَزم آخر خزان است
و سوز سرد آذری
مثل پیچش نیلوفر مردابی
می پیچد میان پنجره ها

دست سیاه سایه ها
شهر را در آغوش می گیرد
و رخوت…
همتای مهمان ناخوانده
آرام و آهسته
می آید به سکوتستان خانه

این خزان هم دلم لرزید
چون رقص زنجیرها در پشت دَف

در فضایی ناهمگون
ذهنم به عادت دیرین
به دنبال پژواکی از خورشید
پرواز می کند…
فراتر از بام ها
بر فراز کوچه ها…

در دور دست ها
نشسته بر تیرک چوبی
فانوسی قدیمی
و شعله ایی که در باد می رقصد

امیر گراوند

لینک کوتاه : https://www.jomhoorpress.ir/?p=2338

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.