• امروز : پنج شنبه - ۶ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 25 April - 2024
کل 9479 امروز 4
4

شعری از مسعود کریمی

  • کد خبر : 1934
  • ۲۸ دی ۱۴۰۰ - ۴:۰۳
شعری از مسعود کریمی
جمهور پرس/ شاعران معاصر جمهور

من از نا مهر بانی های تو، ای یار، می ترسم
تنم می لرزد و از وعده ی بسیار، می ترسم
اگر چه دوستت دارم، ولی هر بارمی آیی
مرا می بینی و هر دم، کنی اصرار، می ترسم
برایم سخت سنگین است، امانت دار کس بودن
اگر چون کوه هم باشم، من از این بار، می ترسم
چنان در وحشتم از تیره بختی ها ی این دنیا
که حتی از سیاهی، سایه ی دیوار، می ترسم
تنم چون بید می لرزد، به هر بادی و می ترسم
شوم آواره ای، آوار در آوار، می ترسم
گزیده مار می فهمد، شفای نوشدارو را
من از هر ریسمان همر نگ با هرمار، می ترسم
پریشان کن، بیا بر شانه، آن مویِ شرابی را
که از آن حلقه ی گیسویِ همچون دار، می ترسم

مسعود کریمی

لینک کوتاه : https://www.jomhoorpress.ir/?p=1934

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.