بخوان به گوش آینه چه دردها کشیده ام
تحملم تمام شد به انتها رسیده ام
گذشت روزگار من به حسرت نبودنت
چه طعنه ها به خاطر تو مهربان شنیده ام
اگر چه در نگاه تو شکسته بال وزخمی ام
ولی به عشق شک نکن که تیغ آب دیده ام
قسم به آب وآفتاب که با تمام خواستن
ستاره های بخت را از آسمان نچیده ام
به شانه های خسته ام نکرده تکیه هیچ کس
شکوه شانه ی تورا به جان ودل خریده ام
پروین حسن شاهی