جمهور پرس: صحبتهای بیانیهوار«محمد مایلی کهن» در گفتگو با شبکه خبر یک بار دیگر فوتبال ایران را وارد تنش و حاشیه کرد. حملات تند و تیز و انتقادات بیپرده سرمربی اسبق تیم ملی علیه مسئولین فدراسیون فوتبال و امیر قلعهنوعی سرمربی تیم ملی که با به کارگیری مکرر الفاظ نامحترمانهای همچون «گروهبان قندلی»، «نبی چاخان» و… همراه بود، بیشتر از آنکه ذهن مخاطب را درگیر اصل ماجرا کند، مسیر گفتگو را به سمت یک خصومت و کینه شخصی برده و حرفهای نسبتا درست این چهره نام آشنای فوتبال را زیر سایه خشونت کلامی او پنهان کرد.
در اینکه مهدی تاج و همکارانش در فدراسیون فوتبال عملکردی غیرقابل دفاع داشتهاند شکی نیست. نحوه تصدی مجدد او به ریاست فدراسیون هم جای اشکال فراوان دارد. انتخاب قلعهنوعی و متعاقبا رضا عنایتی به عنوان سرمربیان تیمهای ملی و امید را نیز میتوان مورد نقد جدی قرار داد اما ادبیات به کار گرفته شده از سوی محمد مایلی کهن بیشتر از آنکه نقد شدگان را زیر سوال ببرد، باعث تضعیف جبهه مخالفان آنها در فوتبال شد. رفتار و گفتار مایلی کهن طی تمام این سالها و دعواهای مکرر او با مدیران، مربیان و بازیکنانی همچون محمد دادکان، امیر قلعه نوعی، علی دایی، کارلوس کیروش، خداداد عزیزی و… و حتی برخی از اصحاب جراید و روزنامه نگاران قدیمی، به گونهای بوده است که مخاطب را مجاب به جانبداری از طرف مقابل میکند!
صحبتهای مطرح شده در مورد امیر قلعه نوعی و یا رضا عنایتی اگر با زبان فوتبالی و فنی بیان میشد شاید قابل درک و فهمتر میبود اما خشم و خشونت انباشته شده در کلام حاجی و شعلهور شدن آن که ذهن بعضیها را به اشتباه سمت بخل و حسد برده است، سبب شد تا امیر قلعه نوعی بدون هیچ دفاعیه و اظهار نظری برنده این جنگ یک طرفه باشد!
حضور او در راس تیم ملی فوتبال به غیر از محمد مایلی کهن، منتقدان پرشمار دیگری هم دارد اما هیچ کس موافق ادبیات تحقیرآمیز بیان شده از سوی مایلی کهن نیست!
اینکه طی سی سال گذشته و بعد از مربیان موفق و کاربلدی مثل حشمت مهاجرانی، پرویز دهداری، حسین فکری، منصور پورحیدری، ناصر حجازی، علی پروین، همایون شاهرخی و… هیچ تجربه موفقی در زمینه پرورش مربی نداشتهایم گناه امیر قلعه نوعی نیست.
امروز اگر امیر قلعه نوعی به عنوان یکی از معدود گزینههای حائز شرایط، روی نیمکت تیم ملی مینشیند شاید حاصل عملکرد غلط خود مایلیکهن و مایلیکهنهاست. او در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ با بهترین نسل تاریخ فوتبال ایران موفق به صعود مستقیم نشد تا کار به پلی آف و سپس حماسه ملبورن آن هم با یک مربی خارجی برسد.
در آن مقطع هم بسیاری از اهل فن در مورد اینکه مایلی کهن چگونه از دستیاری در تیمهای پایه به سرمربیگری تیم ملی رسیده است انتقاد اساسی و به جایی داشتند اما به رغم جبههگیریهای صورت گرفته، حاجی هدایت تیم ملی در جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶ و مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ را عهده دار بود. او یکبار دیگر هم در سال ۱۳۸۸به عنوان سرمربی تیم ملی برگزیده شد اما انتشار یک بیانیه بیموقع و بیجهت علیه قلعه نوعی، پرونده او و تیم ملی را برای همیشه مختومه کرد.
حالا که سالها گذشته و اتفاقات تلخ و شیرین آن روزها تبدیل به خاطره شدهاند کاش حاجی مایلی مروری بر چگونگی عملکرد خود طی تمام فصول فعالیتش در سطح اول فوتبال و فوتسال ایران در تیمهای ملی و باشگاهی داشته باشد. اینکه در برابر رفتار دیگران قاضی و نسبت به کردارخودمان وکیل مدافع باشیم اوج بیانصافی است!
آیا دیکته خود شما بیغلط بوده است؟