روزنامه جمهور: تنها من نیستم که شیفته زبان فارسیام. میتوانم شهادت بدهم که اکثر آذریها زبان فارسی را دوست دارند. در تاریخ نیز سهم آذربایجان در فرهنگ فارسی قابل توجه است. برآورد کردهاند که بیش از شصت درصد استادان زبان فارسی در دانشگاههای کشور از اهالی آذربایجان هستند. در تاریخ نیز سهم آذربایجان در ایجاد آثاری به فارسی به ویژه فرهنگ فارسی شایان توجه است بنده ناچیز سهم آذربایجان را در فرهنگنویسی فارسی بررسی کردم و نشان دادم که تعداد زیادی از فرهنگهای فارسی از زیر دست آذربایجانیها بیرون آمده است.
فرهنگ به معنی کتاب لغت، یک عنصر مدنی است. ملتهایی که به لحاظ علمی سرآمد شدهاند، در عرصه فرهنگنویسی هم تلاش بسیاری کردهاند. ناگفته نگذاریم که ایرانیان از قدیمیترین ملتهایی هستند که به فرهنگنویسی پرداختهاند. وجود دو فرهنگ به زبان پهلوی نشان از اهمیت موضوع و توجه به این امر دارد. یکی از دو فرهنگ، فرهنگی است که گویا در آغاز، نامی نداشته و بعدها به فرهنگ پهلوی معروف شده است . نسخههای متعددی از این فرهنگ در دست است، حتی یک برگ آن در میان آثار مانوی در تورفان پیدا شده است.
در فرهنگ پهلوی واژهها برحسب موضوع طبقهبندی شده است. از این جهت سلف فرهنگهای موضوعی است که در دوران اسلامی تألیف شدهاند. فرهنگ دیگر بازمانده از زبان پهلوی، فرهنگی است که گویا برای حل دشواریهای اوستا تألیف شده بوده است.
اما در دوران اسلامی فرهنگنویسی دامنه وسیعی پیدا کرد و در دو زمینه پیش رفت: فرهنگ برای زبان عربی و فرهنگ برای زبان فارسی. در عصر ما نیز شادروان دکتر محمد معین در زمان خود با تألیف فرهنگ فارسی در چهار مجلد نیاز اهل کتاب را به واژههای جدید زمان خود برآورده کرد.
ضرورت فرهنگنویسی
زبان در تحول است و فرهنگ نشاندهندة واژگان زبان در مقطع خاص تاریخی است و باید به موازات تحول، دگرگون شود و فرهنگهای جدید نوشته شود. هر سال در جهان هزاران اختراع به منصه ظهور میرسد و در حیطه تفکر بشری هزاران مفهوم ابداع میشود. همه اینها اسم میخواهند. این اسمها در واقع واژههای جدید هستند که باید وارد فرهنگهای لغت شود. ملتی که فرهنگ روز آمد و مطابق با نیازهای جهان امروز ندارد، میتوان گفت در دنیای امروز زندگی نمیکند نیاز به فرهنگ لغات یک نیاز مبرم مدنی است.
در سلسه فرهنگهایی که بنده سرپرستی کردهام و به همت انتشارات سخن نشر یافته، چند فرهنگ نیز برای کودکان و نوجوانان تهیه شده است. آشنا کردن کودکان با کتابهای مرجع در مرحله پیش از دبستان و بعد از آن یکی از عناصر مهم تربیت عمومی به شمار می رود. کودکانی که اکنون در دبستان هستند، بیست تا سی سال دیگر مصادر امور را اشغال خواهند کرد. میزان شایستگی و کارایی آنان در اداره امور، بستگی به نوع تربیتی دارد که اکنون از سوی خانوادهها و اولیای آموزش و پرورش درباره آنها اعمال میشود. اگر بتوانیم آنان را افرادی کنجکاو و مسئول و دارای اندیشه روشمند بار بیاوریم، قطعاً در شکل و نوع زندگی اجتماعی و سیاسی کشور تحول شگرف روی خواهد داد.
تربیت از آبشخورهای بسیاری آب میخورد. یک جزء بسیار کوچک ولی لازم آن، آشنایی کودکان با کتابهای مرجع است. شاید امروز با توجه به گسترش اطلاع رسانی و شبکههای رایانهای به جای کتابهای مرجع بگوییم ابزار مرجع؛ ولی به هر حال مایه اولیه ابزار مرجع کتابهای مرجع است. کتابهای مرجعی که بنده سرپرستی کردهام، به پانزده کتاب رسیده که نخستین آنها در ۸جلد، یکی در ۳جلد و سه تای دیگر در دو جلد، بقیه در یک جلد از سوی نشر سخن انتشار یافته. شانزدهمین کتاب که «فرهنگ مترادفات» باشد، در دست تألیف است.
زبان در حال تحول است و فرهنگ که نشاندهندة واژگان در یک زمان خاص تاریخی است، باید با گذشت زمان دوباره تألیف شود. ملتی که فرهنگ روزآمد و مطابق با نیازهای جهان امروز نداشته باشد، در دنیای امروز زندگی نمیکند.