به گزارش جمهور پرس، در «هناس» درست جایی که تیر خلاص به شخصیت اصلی فیلم شلیک میشود، تیر خلاصی هم به تمام تلاشهای حول شکلگیری داستان و تصویری شدن آن و البته درک و فهم مخاطب شلیک میشود.
در هناس این ذهنیت به مخاطب دست میدهد که تلاشها و شیوه مبارزه قهرمان داستان کاملا تصادفی است و او هوشمندانه دست به مبارزه نمیزند. در واقع بیننده نسبت به شناخت صحیحی که از زن و شوهر داستان پیدا کرده توقع دارد تصمیمات متفکرانه از بقیه اعضای داستان و قهرمان فیلم را دارد ولی در روند داستان با چنین چیزی مواجه نمیشود.
در واقع بیننده از فرعیات سناریو به خوبی آگاه میشود ولی اصلیت داستان که منتظر یک فیلم پلیسی، معمایی و جنایی است برای بیننده محقق نمیگردد.
سر به هوایی قهرمان داستان که باهوش به نظر میرسد برای مخاطب قابل هضم نیست و با شخصیت موجه زن و شوهر داستان همخوان نیست. در واقع اگر بنا باشد شخصی با این از حجم از هوش و ذکاوت و همیت و غیرت و فراست به راحتی آب خوردن و در موقعیتی نه چندان منطقی به راحتی کشته شود، باید در میزان جدی بودن فیلم، جدی بودن موقعیت دراماتیک قتل، موقعیت دراماتیک تلاش برای حذف فیزیکی نشدن و… شک کرد.
همچنین دلیل این همه سربه هوایی قهرمان داستان برای مخاطب پوشیده مانده. اوج تمام این ساده انگاریها جایی است که زن و مرد و فرزندشان پشت در پارکینگ منتظر ورود به خانه هستند، شخص تروریست در حال نزدیک شدن است. هر کودک ساده لوحی میداند که دست کم با حرکت دادن خودرو میتوان احتمال موفقیت تروریست را کاهش داد. اما قهرمان به نظاره مینیشیند تا تروریست نزدیک شود و کار خودش را به راحتی انجام دهد.
اما دلزدگی نهایی برای مخاطب زمانی پیش میآید که میبیند یک دانشمند ملی که برای کشور بسیار حائز اهمیت است نه تنها دانشمند نیست بلکه بسیار ساده جلوهگر میشود در حالی که بعید است شخصیت شهیدی که فیلمنامه از او برداشت شده تا این اتدازه ساده بوده باشد.