بیدار کن تمام جهان را به صور عشق
هنگام رویش است و زمان شکفتن است!
برخیز ای سلاله ی زیبای آفتاب
وقت طلوع شد، ز تو افلاک روشن است!
غوغا به پا کن ای نَفَس پاک کردگار
عالم ز روی ماه تو، جانا، مزین است!
این باغ سالهاست دچار خزان شده
فقدان بلبل و سمن و یاس و سوسن است!
طوفان زده است کشتی دریای روزگار
چون ناخدا شوی، گذراز موج، ایمن است!
دیری ست من زهجر تو دیوانه گشته ام!
کارم مدام،شعر برای تو گفتن است!
سوسن جعفرزاده