باز از درد فراقت در دلم غوغا شده!
سیل اشک گونه هایم، راهی دریا شده!
خواب از چشمم ربودی تا سحر ،ای بیخبر!
دیدن رویای مجنون، حسرت لیلا شده!
چون شنیدی دل به راه تو اسیرومبتلاست!
راه را کج کردی از من، عاشقت ،تنها شده!
آنکه روزی دردهایت را به جانش میخرید!
گم شده در بخت خود، آواره ی صحرا شده!
خاطراتِ خسته ام را می نویسد روزگار.
نقش تو در خاطرم زیباترین رویا شده!
باز هم هی می کشم عکس تو را بر دفترم!
غرق امواج نگاهت، این دلِ شیدا شده!
راحله سلمانیان