کنار پنجره رو به پرنیان تماشا
معطر از گل خنده، سپیده دم که دم آمد
دوباره دختر زیبای آفتاب طالگیس
به دیدن تو که با شادی و قدم قدم آمد
سالم کن به طراوت
سالم کن به شکفتن
بگو خوش آمدی ای صبح
چشم آینه روشن
سالم کن به هوا و به تازگی نفسها
به نان تازه و داغی که از تنور رسیده
به عطر چایی و هیزم، به شعلههای اجاقت
که وقت دلبری قوری بلور رسیده
بگستران به وسیع ترانه
سفره قلم کار
به نغمه خوانی گنجشککان باغ گل نور
غزل بخوان به خوش آمد
به میهمانی شبنم
که عشق آمده رقصان
به ساز تنبک و تنبور.
شهراد میدری