شده از خاطره ای پیر شوی، من شده ام
یا که بیمار و زمینگیر شوی، من شده ام
شده از درد نبودش همه شب گریه کنی
یا به هر خاطره زنجیر شوی، من شده ام
شب و مهتاب و غزل ها پی هم آمده اند
تا که یک شاعر درگیر شوی، من شده ام
تو برایش غزلی ناب بگویی هر بار
که نخواند و تو دلگیر شوی، من شده ام
تو ز فرهاد و نگاهش غم حسرت بخوری
همچو شیرین زغمش پیر شوی من شده ام
فاطمه سادات نوابی