• امروز : چهارشنبه - ۲۶ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 15 May - 2024
کل 9606 امروز 1
2

شعری از منیره امینی (خاتون)

  • کد خبر : 1867
  • ۲۷ دی ۱۴۰۰ - ۹:۰۵
شعری از منیره امینی (خاتون)
جمهور پرس/ شاعران معاصر جمهور

در دست‌هاش قاصدکی رو سفید شد
بابا رسید و خانه پر از بوی عید شد
تنگ بلور در دل ماهی  تپید و  بعد
آواز خواند بلبل و سال  جدید  شد
قدش نمی رسید بچیند شکوفه  را
تا  روی شانه‌های پدر قد کشید  شد
در قلک خیال خودش باز قصه ریخت
رنگین‌کمان  آرزویش  پر  امید  شد
بابا چه زود قصد سفر کرد و یک شبِ
موی بلند و‌ مشکی  مادر  سپید شد
درکوله‌اش، بهار که جا شد دوباره رفت
لرزید قلب  دخترکش  برگ  بید شد
یک تانک ،یک گلوله،و شلیک انفجار
یک یا کریم گوشه‌ی سنگر شهید شد
چندین بهار آمد  و  هر  بار  قاصدک
چرخی میان باغ زد  و ناپدید  شد
در هر قنوت دانه به دانه ستاره ریخت
باران ابرهای  نگاهش شدید  شد
آن روز خانه  بوی گل نسترن  گرفت
تا  قاصدک نشانه‌ای از یک نوید شد
در را زدند و کوله‌ی بابا و کفش هاش
مهمان فصل آخر این سر رسید شد
بر گردنش پلاک پدر بود و سال نو
وقتی که چند لاله‌ی قرمز خرید،شد
سربند یا حسین پدر دور سبزه  بود
خندید و باز قاصدکی رو سفید شد
منیره امینی (خاتون)
لینک کوتاه : https://www.jomhoorpress.ir/?p=1867

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.