در بوی عطری هوای بارانی
که شاید از تو باشد نشانی
نگاهم از پشت پنجره ی احساس
دلم پر از حرف های پنهانی
گویم گذشت روزهای بهاری
که شاید این روزها بیایی
منم با خاطره های تنهایی
در هوای بارانی چه روزهایی
لحظه ای نشستم با خود در خانه ام
کنار پنجره دستم بر چانه ام
یک دستم بر شیشه ی احساس
که شاید این روزها بیایی
هوای غروب سرخ رنگی
لحظه ای پر از دلتنگی
ریزش اشک رو گونه ها
چشم ها در حالتی بیرنگی
بیاد خاطره های زندگی
میکشیدم با مداد رنگی
بر روی دفترم یه کوچه یا راهی
که شاید این روزها بیایی…
حافظ دشمن کش کور عباسلو