بیا که فصل جدایی وصال می خواهد
شب آیتی چو سحر بی مثال می خواهد
بیا که قلب من از غم دوباره زنده شود
دلم هوایِ تپش بی ملال می خواهد
زِ خنده ات نفسی ده به جانِ خسته من
که جانِ خسته طرب بی زوال می خواهد
یگانه ای که دلم را پر از ترانه کنی
تنم نسیمِ فَرَح بی مجال می خواهد
سفر کن از شب هجران به ناز و عشوه بیا
دلم رسیدنِ دور از خیال می خواهد
سارا بهادری